کتابخانه مسجد جامع دماوند

کتابخانه مسجد جامع دماوند

استان تهران-شهرستان دماوند -بلوار امام خمینی- میدان 17 شهریور -کوچه نواب صفوی(مسجد جامع) ضلع شمالی مسجد جامع دماوند-کتابخانه عمومی مسجد جامع دماوند

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

معرفی کتاب دا

سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۲۸ ب.ظ

کتاب دا، خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع خرمشهر در روزهای آغازین جنگ است

کتاب دا، خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع خرمشهر در روزهای آغازین جنگ است، دختری هفده ساله که با شروع جنگ در روز اول مهر سال ۵۹ زندگیش دگرگون می‏‌شود. روایتی باورپذیر، با فضاسازی بی‏نظیر، به گونه‌ای که خواننده خودش را در خیابان‌های شهر خرمشهر می‌بیند و البته حافظه فوق‌العاده خانم حسینی! آن چیزی که احترام و تحسین خواننده را برمی‌‏انگیزد این است که روایت داستان کارهایی را انجام می‌‏دهد که دیگران از انجامش سر باز می‌‏زنند و شاید آن کارها را کوچک و خوار می‌شمارند.
کتاب دا، در گویش محلی به معنی مادر است و خانم حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود. سیده زهرا حسینی، یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و او در سال ۱۳۴۲ در آنجا به دنیا آمد، در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد و پس از مدت‌ها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد!

خانم حسینی، پس از کلاس پنجم ترک تحصیل کرد، او فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود، خانواده او بویژه پدرش سخت پایبند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگ‌ترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد، او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب می‌‏کند، غسل و کفن و دفن شهدای جنگ … روز اول دچار ضعف و غش می‌شود اما … .

یکی از اوج های داستان زندگیش زمانی است که پدر شهید ش را خود در قبر می گذارد و با او وداع می کند. ۷ روز بعد برادر بزرگتر  خود را که او نیز به شهادت رسیده است در قبر می گذارد و با او وداع می کند.شاید لحظه های وداع او با برادر غمبارترین قسمت های کتاب باشد.

برادری که توانایی های بالقوه و بالفعل زیادی داشته و محبوب خانواده بوده است. او مرگ برادر را از مادر یا همان  دا مخفی می کند تا مادر از شهر خارج شود.او امدادگر می شود و با دو پسر هم سن و سالش به جنگ با دشمن بعثی می پردازد.

این قسمت زندگی لحظه های ناب و هیجان انگیزی است که او با خود به همراه دارد. تا آنکه در خط مقدم زخمی می شود و به بیمارستا ن اعزام می شود. ازآن پس مشکل جنگ زدگان و خیانتهای جنگ را باز گو می کند.

در قسمت هایی از کتاب نشان داده می شود که چگونه بین نیروهای رزمنده جنگ اختلاف و دو دستگی وجود دارد. سپاهیان، بنی صدر را مسئول سقوط شهر می دانند و ارتشیان  رهبر کشور را مسئول حمله عراق به ایران می دانند.

و این اختلافات باعث سقوط خرمشهر می شود.

این کتاب ساده زیستی سپاهیان را نشان می دهد( حدود سالهای ۶۱ تا ۶۵) که چگونه در راه وطن از خود گذشتگی کردند.از خود، از زندگی ، از فرزندانشان گذشتند.

یکی از تاثیر گذارترین لحظه های کتاب که بغض را تبدیل به اشک می کند. لحطه خبر کردن دا از شهادت علی، محبوب ترین پسرش  بعد از ۴ ماه توسط پاپا یا همان پدر بزگ زهرا است.

اذان نماز صبح را می دهد و شروع به خواندن مرثیه عاشورا می کند( به زبان عربی، چرا که آنان کرد ایلام و ساکن بصره بوده اند). تک تک یاران مولا حسین را مقتل خوانی می کند و با صدای بلند شیون می کند. از مولا حسین می خواند و هنگامی که به علی اکبر می رسد به دخترش می گوید سید علی تو هم به علی اکبر حسین پیوست...

آنچه این کتاب را بی‌همتا می‌‏کند بیان گوشه‏ هایی از جنگ از زاویه‌ای است که تا به حال به آن پرداخته نشده است! کتابی که اوج فجایع جنگ و در ضمن گوشه‌‏ای از تاریخ کشور ما را بیان می‌کند. نتیجه گفتگویی هزار ساعته، ارزش این همه هزینه کردن را دارد.

کتاب ، شرح کلی از طول مدت جنگ و وضعیت جنگ زدگان در شهر های مختلف نیز ارائه می دهد. زبان و نوشتار کتاب مناسب موضوع انتخاب شده و از قلمی روان بر خوردار است

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی